اندازهگیـری رشد کسبوکار معماری
رشد | عملکرد کسبوکار | بهمنماه ۱۴۰۲
محتوایی که خواهیم خواند:
موفقیت در معماری | KPIهای رشد کسبوکار طراحی
زمان مطالعه: 7 دقیقه
اندازهگیری رشد کسبوکار معماری
رهبری یک کسبوکار موفق طراحی، به تنهایی ضامن سودآوری نیست. آیا برای تسلط بر اجزای کار، تصمیمگیری دقیق و قابل اجرا، شاخصهای کلیدی عملکرد(KPIs) مناسب را تعیین و پیگیری میکنید؟ محتوا پیش رو به نحوه ارزیابی کمّی یک کسبوکار موفق در زمینه معماری میپردازد.
KPIهای کنترل کسبوکار معماری
شاخص عملکرد کلیدی یا KPI، قطبنماییست که نشان میدهد چقدر شرکت طراحی شما در جهت دستیابی به اهداف کلیدی کسبوکار حرکت میکند. کلید اصلی برای استفاده از گزارشKPI ، استخراج بینش واقعی، مرتبط، به موقع و عملی است که میتواند برای بهبود کار شما استفاده شود. KPIها رویدادها و روندهایی را نمایان میکنند که اغلب در گزارشات مرسوم پنهانند.
آنها را به عنوان اعدادی تصور کنید که میخواهید هر هفته یا هر ماه بدانید، معیارهایی که حتی اگر از شرکت دور باشید، به شما اطمینان میدهد که کسبوکار در وضعیت خوبی قرار دارد.
بطور کلی دو نوع KPI وجود دارد؛
1- پیشرو 2-پسنگر
اولین نوع شاخص پیشرو است؛ که اتفاقات محتمل آینده را پیشبینی میکند. به عنوان مثال، کاری که در ماه برنامهریزی شده است (اما ممکن است در طول دو سال تحویل داده شود).
دوم شاخص پسنگر؛ که آنچه در گذشته رخ داده را ارزیابی میکند؛ مانند درآمد یا سود در یک ماه گذشته. این شاخص نشاندهنده رخدادها پس از وقوع است.
برای تنظیم گزارش ارزیابی عملکرد با در نظر گرفتن هر دوره زمانی (مثلا 12 ماهه) و ترکیب دو شاخص پیشرو و پسنگر میتوانید مهمترین شاخصها را برای ارزیابی سلامت و موفقیت کسبوکار بکار ببرید.
معیارهای مالی
درآمد، اولین و شاید مهمترین عددی است که کسبوکار شما باید دنبال کند. برای اکثر شرکتهای معماری، این مقدار هرماه بعنوان درآمد بدست آمده باید اندازهگیری شود.
عدد دوم حاشیه سود در کسبوکار است. با کسر هزینههای مرتبط (مانند دستمزد کارکنان، هزینههای دفتر و هزینههای پروژه) از کل درآمد، میتوانید حاشیه سود را بصورت درصدی از درآمد بدست آورده و مورد ارزیابی قرار دهید.
سومین معیار مالی، سطح هزینهها در هر ماه به عنوان یکی از شاخصها است. اندازهگیری هزینههای ثابت و متغیر ماهانه میتواند مدیریت هزینهها را به شکلی بهینه محقق کند.
معیار بعدی سود است. اگرچه میتوانید به برگه سود و زیان برای این اعداد مراجعه کنید، اما به شما نشان نمیدهد که این عدد در طول زمان چگونه تغییر کرده است.
بیشتر صاحبان کسبوکار از مبلغ نقدینگی خود در بانک در پایان ماه آگاه خواهند بود، با این حال اگر از شما سوال شود که سه یا شش ماه پیش چه مقدار پول در حساب بانکیتان بود، احتمال کمتری وجود دارد که این را به یاد بیاورید. دنبال کردن این عدد در یک گزارش KPI میتواند روندهای فصلی را نشان دهد، مانند ماههای هر فصل که ممکن است پرداختهای مالیاتی در آنها انجام شود. این به شما امکان میدهد که برنامهریزی خود را برای تطبیق با این رویدادها انجام دهید.
مبالغ بدهکاری و بستانکاری دو عدد آخر برای اضافه کردن به معیارهای مالی شما هستند. با کم کردن بستانکاری از بدهکاریها و اضافه کردن پول نقد در بانک، شما یک نمایش کلی از سرمایه نقد کوتاه مدت کسبوکار خواهید داشت. یعنی، آنچه که اگر امروز کسبوکار را تعطیل کنید، برایتان باقی میماند.
این KPIها زمانی که به صورت همزمان در یک گزارش ردیابی شوند، شروع به گفتن داستان واقعی میکنند.
این KPIها زمانی که به صورت همزمان در یک گزارش ردیابی شوند، شروع به گفتن داستان واقعی میکنند.
شاخصهای فروش و بازاریابی
بنا بر شواهد، نقطه درد اغلب معماران پیشبینی پایان کار است؛ به عنوان مثال، کارهای در حال انجام تا پایان تیر به آخر میرسد. داشتن این اطلاعات شما را در موضع تصمیمگیری قرار میدهد. خود را در موقعیت یک خردهفروش قرار دهید. آنها نمیدانند فردا چهکسی به فروشگاه آنها خواهد آمد، چه برسد به ماه آینده. دانستن حجم کار ماههای آینده به شما اجازه میدهد تعادل کسبوکار جدید را مدیریت کنید تا به KPIهای مالی خود برسید و مهمتر از همه، تخصیص تیم و منابع خود را مدیریت کنید.
برای مدیریت کارهای جدید، اولین معیار قابل پیگیری، تعداد مراجعات و پرسوجوها در ماه است. زیرا معماران به طور معمول از تعداد کمتری پرسوجوی جدید نسبت به صنایع دیگر مانند شرکتهای وکالت یا آژانسهای تبلیغاتی بهره میبرند. این یک شاخص قابل اعتماد از کارهای آینده است. به سرعت میتوانید یک میانگین از تعداد پرسوجوهای ماهانه را تعیین کنید و در صورت کاهش تعداد در هر دوره خاص، اقدام کنید. این معیار بهترین شاخص موفقیت فعالیت های بازاریابی شما، معرفی و آگاهی عمومی از فعالیتهای شما در بازار است.
دانستن حجم کار ماههای آینده به شما اجازه میدهد تعادل کسبوکار جدید را مدیریت کنید تا به KPIهای مالی خود برسید و مهمتر از همه، تخصیص تیم و منابع خود را مدیریت کنید.
معیارهای بعدی به شما اجازه میدهد بررسی کنید که چقدر فرآیند مشارکت مشتری شما در تبدیل پرسوجوها یا 'سرنخها' به فرصتها موثر است. اینها، مجموع ارزش پیشنهادات ارسالی در ماه و تعداد پیشنهادات هستند. با دنبال کردن این دو معیار، به مرور زمان قادر خواهید بود میانگین ارزش پیشنهادی خود (مجموع ارزش پیشنهادات تقسیم بر تعداد پیشنهادات) را اندازهگیری کنید.
این اعداد به شما این امکان را می دهد که گسترش کار بالقوه در آینده را ارزیابی کنید. شما نمیخواهید شرکت خود را در موقعیتی بیابید که تنها به یک یا دو پیشنهاد بسیار بزرگ متکی باشد.
بهترین شاخص پیشرو برای شرکتهای طراحی تضمین کار در هر ماه است. معمولاً برای اکثر شرکتها هجده ماه تا دو سال طول میکشد تا کارشان تحویل داده شود، بنابراین اگر تلاش شما به طور مداوم در هر ماه به سطح قابل قبولی از کار برسد، احتمالا میتوانید تضمین کنید که در دو سال آینده همچنان یک کسبوکار سودآور دارید.
معیار نهایی که به شما پیشنهاد میدهیم در رابطه با فروش پیگیری کنید، مجموع ارزش پرداخت نشده کارهای در حال انجام است. برای این KPI، همه کارهایی که ماهانه در دست دارید را برداشته و بخشی از ارزش کل پروژه را که باید پرداخت شود ارزیابی کنید.
این ترسی است که ما مرتباً از معماران در مورد آن میشنویم. بودن در کسبوکار فقط ارائه کار نیست، بلکه به معنای جذب و گرفتن کار است. سرمایهگذاری، تمرکز، زمان و فرآیند برای ایجاد یک بخش فروش قوی در شرکت خود، به شما کمک میکند تا ذهنیت خود را از ترسهای بیمورد به اطمینان و راحتی تغییر دهید.
ایجاد بخش فروش قوی ناشی از یک استراتژی بازاریابی اساسی است که به طور مداوم اجرا میشود. این استراتژی بازاریابی شامل فعالیت در رسانههای اجتماعی و یک وبسایت با محتوای غنی است که به طور منظم بهروز شود. برای کسبوکارهایی که این کارها را انجام دادهاند، شما باید بر اساس معیارهای بازاریابی زیر گزارش تهیه کنید:
- بازدیدهای موثر منحصر به فرد از وبسایت شما
- تعاملات رسانههای اجتماعی مانند نظرات، لایکها و به اشتراک گذاریها
- تعداد فعالیتهای بازاریابی در کانالهای دیگران، مانند مقالات، وبلاگ یا پستهای رسانههای اجتماعی
تداوم در پیگیری KPIها
ما پیشنهاد میدهیم که این KPIها را به صورت ماهانه دنبال کنید، به عنوان یک قاعده کلی، بازه سه ماهه، به شما اطلاعات کافی برای جلوگیری از یک روند منفی در زمان مناسب را نخواهد داد. از طرف دیگر، اگر سعی کنید آنها را به صورت هفتگی ردیابی کنید، ممکن است در اعداد گم شوید. با این حال، جریان نقدینگی یک معیار است که ارزش ارزیابی هفتگی را دارد.
حتی اگر در حال حاضر از KPI استفاده نمیکنید، با نگه داشتن این لیست از معیارها در گزارش KPI خود، در آینده قادر خواهید بود که به راحتی تجزیه و تحلیل آنها را انجام دهید، زیرا شما دادههای ثبتشده برای ارزیابی دارید.
گزارش دادن در مورد این KPIها فرض میکند که شما فرآیندهای حسابداری خوب و مدیریت مالی مناسبی را در شرکت طراحی خود دارید. فرض میکند که سیستمها و فرایندهایی را که برای ارائه محصول باید انجام دهید، برقرار کردهاید. از خود بپرسید، آیا شما به طور کارآمد کار را انجام میدهید؟ آیا میدانید که پروژهها به سرعت از بودجه خارج میشوند؟ آیا برای انجام کارها به مدت شش ماه برنامه دارید که کار مناسب را با منابع مناسب مطابقت دهد؟
از اتفاقات ناگهانی جلوگیری کنید
خطر عدم بررسی منظم یک مجموعه از KPIها در شرکت طراحی شما وقوع ماجراهای غیر منتظره است. "مشغول بودن" نشانگر قابل اعتمادی از پایداری درازمدت نیست، به ویژه اگر فرآیندهای عملیاتی شما بهینه نباشند.
پاسخ دیرهنگام به یک روند منفی که در طول زمان ایجاد شده است، بسیار سختتر است. هرچه زودتر یک هشدار دریافت کنید و بتوانید عمل کنید، بازگشت از شرایط بحران آسانتر خواهد بود.
به همین ترتیب، KPIها به شما دلیلی برای جشن گرفتن اوقات خوب میدهند، چیزی که ما معمولا آن را فراموش میکنیم. چیزهای بیشتری برای جشن گرفتن وجود دارد تا اینکه فقط به یک برد بزرگ برسیم. به عنوان مثال، ما قبلا در موقعیتی بودیم که اکنون در جایی بهتر هستیم. یا میانگین کار ماهانه تضمین شده ما اکنون 20٪ بهتر از سال قبل است.
مهمتر از همه، شاخصهای کلیدی عملکرد به شما آرامش خاطر میدهند. به جای تکیه بر احساس درونی یا امیدهای واهی، KPIها مسیر درست کسبوکارتان را به شما نشان میدهند.
در دست گرفتن کنترل شرکت طراحی خود
اگرچه زندگی ما به غیرقابل پیش بینی بودن شـــهرت دارد، اما ما طالب کنترل داشـــتن هســـتیم. واقعیت این اســـت که ما همیشـــه کنترل کاملی نداریم، به ویژه بر عوامـــل خارجی مانند نیروهای بازار یا ســـایر افراد، ماننـــد اینکه آیا یک کارمنـــد تصمیم میگیرد در کســـبوکار ما باقی بماند یا خیر.
دستیابی به کنترل کامل یک نگرش غیر واقعگرایانه است که فقط ما را در ترس نگه میدارد. یک هدف واقعیتر برای تلاش در نقش خود به عنوان "مدیر" یا "مالک" یک شرکت طراحی (در مقابل نقش شما به عنوان "معمار")، آگاهی است.
آگاهی از روندها از طریق مجموعهای از KPIها به شما این امکان را میدهد تا به دنیای خاکستری که به عنوان مدیر یا مالک در آن مشغول هستید، نور بتابانید. مهم است که بر درک اهرم های کسبوکار خود به جای دستیابی به احساس کنترل تمرکز کنید.
MINE بـــه شـــما کمـــک میکنـــد کســـبوکارتان را بـــه روشـــی چابکتـــر و ســـودآورتر مدیریـــت کنیـــد و بـــه هـــدفگـــذاری نوآورانـــه در هـــر مرحلـــه از کســـبوکارتـــان میپـــردازد.
منابع مورد استفاده برای این محتوا:
archipreneur
0